آیا کعبه والاتر از نماز است؟ کعبه والاتر از مؤمنان است؟ کعبه والاتر از آبروی مؤمنان است؟ کعبه والاتر از جامعة ایمانی است؟ همة اجزای دین مانند یکدیگر است.

به گزارش خبرآنلاین امام موسی صدر در بیان اهمیت حج مطالبی بیان داشته است که بخشی از آن در پی می آید:

قبایل عرب اطرافِ مکه، پیش از اسلام، با یکدیگر در جنگ و نزاع بودند و از سویی مکه مرکز تجارت و عزت آنان بود. حجّ خانة خدا منبع درآمد آنان و همچنین عامل امنیت و صلح و سودآوری آنان به شمار می ‏رفت. وقتی دیدند جنگها و انتقام‏جویی‏ ها مانع آمدن حجاج می‏شود، ماههای حرام را برای خود وضع کردند. ولی با این حال نتوانستند بر خود مسلط باشند و هنگامی که قبیله‏ ای با قبیلة دیگر در حال جنگ بود و نزدیک بود بر آن پیروز شود و در این حین ماه ذی‏ القعده فرا می‏ رسید، این قبیله با خود می‏ گفت اگر جنگ را ادامه دهد، پس از مدتی پیروز خواهد شد، پس چطور دشمن خود را رها کند تا ماه‏های حرام تمام شود و جنگ دوباره آغاز شود؟ از این ‌رو گفتند: حال که به توقف جنگ در ماه ذی‏ القعده حکم شده است، چنین فرض می ‏کنیم که ماه ذی‌القعده با ماه ربیع‏ الاول جابه جا شده است و عقب افتاده است. این همان چیزی است که قرآن کریم آن را «نسیء» نامیده و دربارة آن گفته است: «إِنَّمَا النَّسِیءُ زِیَادَ›ٌ فِی الْکُفْرِ.»[1] بی‏گمان این اقدام آنان نشان‌دهندة لجاجت و سرسختی و ادامة دشمنی‌شان و پرهیز نکردن از حدود الهی است. قرآن کریم ماههای حرام را تأیید کرد، ولی جابه جا کردن ماه‏های حرام را فزونی در کفر خواند. قرآن همچنین اصل شریعت حج را تأیید کرد و آن را همانند سنت ابراهیم قرار داد. می‏ دانید که شریعت حج و دعوت مردم به حج و طواف کردن بر گرد کعبه و سعی میان صفا و مروه و رفتن به عرفات و منا و مزدلفه، جزو شریعت ابراهیم(ع) بوده است، ولی آنان کلمات را تحریف کردند و از جای خود گرداندند و دگرگون ساختند، و در همه کار به شیوهای دیگر عمل می ‏کردند. مثلاً در مورد کعبه در قرآن آمده است که خداوند به حضرت ابراهیم و اسماعیل خطاب کرد که: «طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ»[2]ابراهیم فرمان خدا را اجرا کرد و کعبه را قبلة همة کسانی قرار داد که خدا را می‏ پرستیدند و کعبه نماد عبادت خدای یگانه و یکتا شد و نخستین خانه ‏ای بود که برای عبادت مردم بنا شده بود. ولی با این حال هوس رانی‏ها و طمع ‏ورزی‏ها موقعیت کعبه را دگرگون کرد و تلقی مردم را نسبت به آن عوض کرد، به گونه ‏ای که کعبه را مرکز بت‏ پرستی کردند و بتهای خود را درون آن قرار دادند. هر قبیله‏ ای در آن بتی گذاشت و بدین ترتیب، درون کعبه و بر دیوارهای آن، بتهای متعددی وجود داشت؛ همانهایی که امیرمؤمنان، پس از فتح مکه و به دستور پیامبر، در هم شکست. تعداد بتهایی که در مکه بود، بسیار زیاد بود، از جمله هبل، یغوث، یعوق، ود، لات، عزی، منات و... هر قبیله‏ای برای خود بتی داشت. بدین ترتیب، کعبه را که مرکز و قبلة خداپرستی بود، به خانه‏ای برای بتها تبدیل کردند و برای آنکه کارها و رفتارهای خود را توجیه کنند، می‏گفتند: ما بتها را نمی‏ پرستیم، بلکه این‌ها شفیع و واسطة ما نزد خداوندند.
آنان نسبت به عبارات تلبیه (ادای لبیک) نیز همین کار را کردند. الآن ـ خدا روزی همة ما کند‌ـ وقتی به میقات می‏رسیم و لباس احرام می‏پوشیم در حال احرام و با نیت احرام می‏گوییم: «لَبَّیکَ، اللّهُمَّ لَبَّیکَ، إنَّ الحَمدَ وَالنِّعمَةَ لَکَ وَالمُلکَ، لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ» (گوش به فرمانم، خدایا، گوش به فرمانم. سپاس و نعمت و فرمانروایی از آن توست. شریکی برای تو نیست. گوش به فرمانم.) ما در حج این عبارات را می‏ گوییم و ابراهیم(ع) به فرمان خدا این تلبیه‏ های معروف را تشریع و واجب کرد. اما قبایل بت ‏پرست که در اثر هوسرانی و طمع‏ ورزی منحرف شده بودند، می‏ گفتند: «لَبَّیکَ، لا شَریکَ لَکَ إلاّ شَریکاً هُوَ لَکَ تَملِکُهُ وَ ما مَلَکَکَ» (گوش به فرمانم خدایا، تو شریکی نداری جز یک شریک که برای توست و تو مالک اویی نه او مالک تو.) یعنی خدایا شریک داری، ولی نگران نباش، این شریک مملوک توست.
و به همین ترتیب، می‏بینیم همة مناسک و اعمال آن‌ها، از طواف و چگونگی لباس پوشیدن و نماز و ذکر و گریه و سعی میان صفا و مروه و ذبح کردن و قربانی دادن برای آتش و امثال آن‌ها، دگرگون شده بود و این خطری بود که کل امت و هر یک از ارزش‏های امت را تهدید می‏کرد. همواره این خطر وجود دارد که انسان همه چیز را تحریف کند.
و این نصیحتی است برای ما، ای برادران! ما نیز اگر بخواهیم در پی هوا و هوس خود برویم، هوا و هوس نامحدود است و خطر شیطان ما را تهدید می‏کند. در این صورت، دین را هرگونه که می‏خواهیم، تحریف می‏کنیم. آیا برخی از افراد جامعة ما این‌گونه نیستند؟ وقتی با آنان بحث می‏کنی، موضوع بحث را عوض می‏کنند. وقتی از آنان می‏خواهی گواهی دهند، آن را تغییر می‏دهند. وقتی می‏خواهند سخنی بگویند، کلمات را تحریف می‏کنند و دین را، آن‌گونه که می‏خواهند، تفسیر می‏کنند و حرام را حلال و حلال را حرام می‏کنند.
دین خدا، که حقیقت آن تسلیم بودن در برابر خداوند متعال است، به بازیچه‏ ای در دست برخی از ما تبدیل شده است. چنین چیزی جایز نیست. این دین نیست، بلکه حکومت هوا و هوس است.
قرآن کریم به ما می ‏آموزد که پروردگار خود را منشأ همة فعالیت‏ها و اعمال خود قرار دهیم: «أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ.»[3] قلب، در اصطلاح، منشأ اعمال و فعالیت‏های انسان است و باید دانست که خدا در ورای قلب انسان مؤمن است، یعنی ما در همة کارها و رفتارها و برنامه‏هایمان به دنبال خشنودی خدا هستیم. پروردگار، ما را این گونه می‏خواهد.
«أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ.»[4] ایمان و علم و معرفت برای کسانی که در دین خود بر اساس هوا و هوس و خواسته‏های خود رفتار می‏کنند، سودی ندارد و آنان امور را هر گونه که بخواهند تغییر می‏دهند. هیچ مسئله‏ای روشن‏تر از این نبود که کعبه خانة خدا و مرکز خداپرستی است، ولی با این حال آن را تغییر دادند.
همین مشکل در مورد ما وجود دارد. در مسجد ما، در نماز ما، در دین ما، در پرهیزگاری ما، در عبادت ما، در ایمان ما و در همة این مسائل، این مشکل وجود دارد. وقتی هوای نفس بر ما چیره باشد و بخواهیم هوای نفس را به جای خدا بپرستیم، شکی نیست که ما خواسته‏ هایمان را بر فرمان‌های خداوند برتری می‏دهیم. همة ما از این جهت در معرض خطر بزرگی هستیم. من خودم را استثنا نمی ‏کنم
و مؤمنانی را نیز که در میان شما هستند، استثنا نمی‏ کنم. هر انسانی در معرض این خطر است. وقتی انسان در برابر یک حکم دینی می‏ ایستد و اجرای آن را مسخره می ‏کند، درمی‏ یابیم که او منحرف شده و به گونه‏ای رفتار می‏کند که نظر خود را توجیه کند و حق را به خودش نسبت دهد.
این مشکل همواره در بین انسان‏ها وجود داشته است. قرآن کریم به ما هشدار می ‏دهد و می ‏گوید: ای مردم! هوای نفس خود را نپرستید. هوای نفس خود را به خدایی نگیرید. کسی که هوس خود را معبود قرار دهد، خدا، او را دانسته گمراه می‏گرداند. هوشیار باشید. اجازه ندهید هوا و هوس و امیال شما بر شما حکم‌فرما شود، چرا که در این صورت نماز و روزه و دیگر عبادت‏ها برای شما سودی ندارد و از آن‌ها هیچ بهره‏ای نخواهید برد. وقتی چیزی را تحت مالکیت خود در‏می‏آوری، حرکت می‏کنی، سخن می‏گویی، ساکت می‏َشوی و کاری می‏کنی، اگر در ورای همة این‌ها، هوس‏ها و خواسته ‏های تو قرار داشته باشد، این فعالیت‌ها هیچ سودی برای تو ندارد.
حج را این گونه تحریف کردند. ما نیز اگر تابع هوا و هوس باشیم، آیا کعبه والاتر از نماز است؟ کعبه والاتر از مؤمنان است؟ کعبه والاتر از آبروی مؤمنان است؟ کعبه والاتر از جامعة ایمانی است؟ همة اجزای دین مانند یکدیگر است. همان‌گونه که آنان حج را تحریف کردند، ممکن است هوا و هوس ما را بر آن دارد که دین را تحریف کنیم، نماز و روزه را و حلال و حرام را تحریف کنیم. و اینجاست که خطر شیطان در کمین ماست.

_____________________________________
[1]. «به تأخیر افکندن ماه‌های حرام، افزونی در کفر است.» (توبه، 37)
[2]. «خانة مرا برای طواف‌کنندگان و مقیمان و راکعان و ساجدان پاکیزه گردانید.» (بقره، 125)
[3]. «خدا میان آدمی و قلبش حایل است.» (انفال، 24)
[4]. «آیا آن کس را که هوسش را چون خدای خود گرفت و خدا از روی علم گمراهش کرد، دیده‌ای؟» (جاثیه، 23)
منبع: کتاب مسیرة الامام السید موسی الصدر، ج 11، ص 268ـ276 /عنوان اصلی: إستقبال أیام الحج /مترجم: احمد ناظم

این مطلب تلخیص شده از سایت شفقنا دریافت شده است.
/30462

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 250558

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 1 =